به گورستان گذر کردم و بیش بدیدم حال ثروتمند و درویش نه درویشی به خاکی بی کفن ماند نه ثروتمند برد از یک کفن بیش فکر کن شعر بالا مصداق خوبی برای عکس شما باشد.
عاقبت روزی خواهیم مرد. و شاید سالها بعد عکاس جوانی از راه برسد و عکس قبرمان را نشان همه بدهد و: هورا! چه عکسی! و چه قبری! خوش به حال صاحبش! عاقبت روزی خواهیم مرد، و خوش به حال همه مان می شود...
درباره ی خویشتن خویش اندیشیدن وحشتناک است اما این تنها راه صمیمانه ی کار است اندیشیدن درباره ی خویشتن خویشم بدانگونه که هستم اندیشیدن به جنبه های زشتم اندیشیدن به جنبه های زیبایم و در شگفت شدن از آن ها چه آغازی می تواند محکم تر و استوار تر از این باشد؟ از چه چیزی می توانم رشد خود را آغاز کنم جز از خویشتن خویشم؟
آقای خبرنگار تا آن جایی که من و بابا طاهر عریان می دانیم آن دو بیتی اینجوری است: به گورستان گذر کردم (کم) و بیش بدیدم حال (دولتمند ) و درویش نه درویشی به (گوری) بی کفن ماند نه (دولتمند) برد از یک کفن بیش
به گورستان گذر کردم و بیش
بدیدم حال ثروتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بی کفن ماند
نه ثروتمند برد از یک کفن بیش
فکر کن شعر بالا مصداق خوبی برای عکس شما باشد.
عاقبت روزی خواهیم مرد.
و شاید سالها بعد عکاس جوانی از راه برسد و عکس قبرمان را نشان همه بدهد و: هورا! چه عکسی! و چه قبری! خوش به حال صاحبش!
عاقبت روزی خواهیم مرد،
و خوش به حال همه مان می شود...
سلام
اینجا قبرستان است...
و من هم طبع شعر ندارم
موفق و پیروز باشی
دیار عاشقان
درباره ی خویشتن خویش اندیشیدن وحشتناک است
اما این تنها راه صمیمانه ی کار است
اندیشیدن درباره ی خویشتن خویشم بدانگونه که هستم
اندیشیدن به جنبه های زشتم
اندیشیدن به جنبه های زیبایم
و در شگفت شدن از آن ها
چه آغازی می تواند محکم تر و استوار تر از این باشد؟
از چه چیزی می توانم رشد خود را آغاز کنم
جز از خویشتن خویشم؟
با هرمزگانی اخباری تازه و متفاوت را تجربه کنید
http://www.hormozgani.blogsky.com/
هرمزگانی وبلاگی برای کسب تازه ترین اخبار در فضایی متفاوت
آقای خبرنگار
تا آن جایی که من و بابا طاهر عریان می دانیم آن دو بیتی اینجوری است:
به گورستان گذر کردم (کم) و بیش
بدیدم حال (دولتمند ) و درویش
نه درویشی به (گوری) بی کفن ماند
نه (دولتمند) برد از یک کفن بیش
نه بابا تو ومهدیسما دوتاتون یه چیزیتون میشه حداقل می نوشتی اینجا کجاست.
اینجا کجاست؟ قبرستونه؟ جالبه..!
همینه که هست خانم نامی شما برو داستانترا بنویس