سبز تویی که سبز می‌خواهمت

             سبز باد و سبز شاخه‌ها     (لورکا)

 


از همه دوستان و عزیزانی که بر ما منت گذاشتند و از نمایشگاه عکس ۵۰ دیدن کردند ممنونم.

از لطف و بزرگواری عبدالحسین رضوانی ، غلامرضا رحیمیان ، سامی حزنی ، سیاورشن، بندرعباس سیتی، علیرضا نیک‌نژاد، مجید جمشیدی، کهره، بنگری ، علی اکسیر و سایر دوستانی که الان نامشان در خاطرم نیست و در برگزاری نمایشگاه  یاریگرمان بودند نیز سپاسگزارم.

نظرات 17 + ارسال نظر
کسی منو دوست نداره 1387,01,28 ساعت 21:30

سلام
خدائیش از ای عکس خیلی خوشم هوند

کامیرا 1387,01,28 ساعت 21:32 http://kamira.blogsky.com

سلام. منتظر نمایشگاه بعدی با عکسهای جدید هستیم. لینکهایی که گذاشتی یه کم مشکل دارند! چک کن.

وظیفه بود . ان شااله نمایشگاه بعدی . موفق و پیروز باشی.

بلوچی 1387,01,29 ساعت 07:17

صبحت بخیر

حسن مهریزی 1387,01,29 ساعت 07:18

ای عکست خیلی قشنگه

من 1387,01,29 ساعت 09:53

منم سایر دوستانم؟!

من 1387,01,29 ساعت 09:54

این عکسه رو خیلی دوس دارم ازبین مجموعه عکسات
نمی دونم چرا

کهره 1387,01,29 ساعت 12:05

کهرتیم دایی حسن

سلام.خسته نباشی.توصیف نمایشگاه رو توسط آزاد شنیدم.همیشه سبز باشی

حسن عزیز.. عکس بسیار زیبایی شده ...
تو نمایشگاه هم دیدم و لذت بردم ...
منتظر نمایشگاه بعدی هستم..
موفق باشی

مسعود 1387,01,31 ساعت 09:43

خسته نباشیددوستان خوبم که برای هنراین استان ازخودتون مایه میزارید دستتون رومیبوسم

سلام
تلاش شما در ثبت و ارائه آثار گنجینه های استان ستودنی است.
موفق باشید.

کهره 1387,01,31 ساعت 10:07

نشست درباره نقاشی مدرن امروز شنبه در نگارخانه گرمساری ساعت ۶.

محمد جعفر مصفا 1387,01,31 ساعت 12:20

خدایا این چه مصیبت و بدبختی وحشتناکی است که بر انسان وارد شده است. این واقعاً یک بلای عظیم است، یک خسران فاحش است که انسان حالات اصیل و فطری خود را فراموش کند، با فطرت خود بیگانه شود و به جای آن یک شبه هستی دروغ و عاریت را حاکم بر خود و زندگی خود نماید.

انسان چند سالی بیشتر هستی و حیات معنوی به معنای واقعی ندارد آنهم معنویتی که هنوز خام است و رشد نکرده است ـ طفل معصوم سفر زندگی را تازه شروع کرده و هنوز در ابتدای راه است که جامعه آن میراث شوم را یک شبه، مثل یک کابوس هولناک بر او تحمیل می‌کند.

و این میراث است که چشمه هستی فطری شاداب و پر طراوت او را می‌خشکاند و از او یک کویر خشک و یک برهوت می‌سازد که زمانی به طراوت و زیبایی بهشت بوده، کویری که پر از خار است با مقداری گل‎های کاغذی که فقط زرق و برق دارند، نه بو نه شادابی و نه طراوت.

مث دهنه ی آتشفشانن و آسمون ابری

چیزی که چیز دیگری همه اش از آب در می زند یا گرفتار می شود - لورکا خوب است - نیما را به خانش گذاشتیم -بیا

Bangeree 1387,02,03 ساعت 11:43

woow, What a shot ...What a natural ...What a amazing colours. Weldone

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد